شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید غلامرضا یگانه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
حکایتی دارند، شقایقهای خونین ایران اسلامی، آنهایی که در عنفوان جوانی در وفای به عهد عاشقانه پرپر شدند و به همراه نسیم صبا تا آستان معشوق پر کشیدند. از شمار آن خونین بالان، غلامرضا یگانه است که در پنجم اردیبهشتماه سال ۱۳۴۵ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین و معتقد به مبانی حیاتبخش اسلام، چشمهای خود را به دنیای خاکی گشود. شش بهار اول زندگی را در کانون گرم خانواده گذراند و سپس راهی مدرسه فرهمندی شد. دوره...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
حکایتی دارند، شقایقهای خونین ایران اسلامی، آنهایی که در عنفوان جوانی در وفای به عهد عاشقانه پرپر شدند و به همراه نسیم صبا تا آستان معشوق پر کشیدند. از شمار آن خونین بالان، غلامرضا یگانه است که در پنجم اردیبهشتماه سال ۱۳۴۵ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین و معتقد به مبانی حیاتبخش اسلام، چشمهای خود را به دنیای خاکی گشود. شش بهار اول زندگی را در کانون گرم خانواده گذراند و سپس راهی مدرسه فرهمندی شد. دوره...
شهدا سال 62 -زندگینامه مفقودالاثر ناصر آسمند
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » مفقودالاثر ناصر آسمند »
هر گاه نسیمی ازسمت بهشت میوزد، در انتظار ورود پرستویی که هنوز در فکر تنهایی ماست مینشینیم. سال 1339 در دامن خانوادهای مؤمن در روستای قلعه عجم از توابع آباده طشک چشمان پر فروغش را به روی دنیا گشود. به امید روزی که یار و ناصر پدر و دیناش باشد، نام اورا ناصر نهادند. در محیط باصفای روستا و کنار پدر و مادر،دوران طفولیت را با شادابی سپری کرد. شش ساله بود که همراه همسالان خود راهی مدرسه ابتدایی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » مفقودالاثر ناصر آسمند »
هر گاه نسیمی ازسمت بهشت میوزد، در انتظار ورود پرستویی که هنوز در فکر تنهایی ماست مینشینیم. سال 1339 در دامن خانوادهای مؤمن در روستای قلعه عجم از توابع آباده طشک چشمان پر فروغش را به روی دنیا گشود. به امید روزی که یار و ناصر پدر و دیناش باشد، نام اورا ناصر نهادند. در محیط باصفای روستا و کنار پدر و مادر،دوران طفولیت را با شادابی سپری کرد. شش ساله بود که همراه همسالان خود راهی مدرسه ابتدایی...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمدرضا امینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد محمد رضا اميني »
در یک روز سرد زمستانی ـ نوزدهم بهمن سال ۱۳۴۷ ـ وجود پرحرارت و لطیف محمدرضا، در روستای سبز آباد رودخور گرمابخش خانوادهای مسلمان و متدین شد. دوران کودکی را در آرامش سپری کرد و برای آموختن راهی دبستان شد. دوره ابتدایی را تا مقطع چهارم دبستان در روستای چاهنصرویه ادامه داد، سپس به دلیل نبودن امکانات از ادامه تحصیل بازماند. بعد از آن همراه و همگام با پدر به امور کشاورزی پرداخت. ده سالی بیشتر از عمر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد محمد رضا اميني »
در یک روز سرد زمستانی ـ نوزدهم بهمن سال ۱۳۴۷ ـ وجود پرحرارت و لطیف محمدرضا، در روستای سبز آباد رودخور گرمابخش خانوادهای مسلمان و متدین شد. دوران کودکی را در آرامش سپری کرد و برای آموختن راهی دبستان شد. دوره ابتدایی را تا مقطع چهارم دبستان در روستای چاهنصرویه ادامه داد، سپس به دلیل نبودن امکانات از ادامه تحصیل بازماند. بعد از آن همراه و همگام با پدر به امور کشاورزی پرداخت. ده سالی بیشتر از عمر...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حسن نظری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد حسن نظري »
شهیدان را عشقی بود پاک، به معشوقی که جلوه رحمانی او را دیده و شناخته بودند و برای وصل به آن معشوق فنای درراهش را با جان خریده بودند. حسن ازجمله عاشقانی بود که ۱۳۸۴/۶/۷ در نیریز، میان خانوادهای مذهبی و زحمتکش سرود عشق و حیات را سرود و به جمع سربازان امام زمان (عج) پیوست. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه قاضی طباطبایی آغاز کرد و دوره راهنمایی را تا مقطع اول راهنمایی در مدرسه بزرگی سپری نمود....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد حسن نظري »
شهیدان را عشقی بود پاک، به معشوقی که جلوه رحمانی او را دیده و شناخته بودند و برای وصل به آن معشوق فنای درراهش را با جان خریده بودند. حسن ازجمله عاشقانی بود که ۱۳۸۴/۶/۷ در نیریز، میان خانوادهای مذهبی و زحمتکش سرود عشق و حیات را سرود و به جمع سربازان امام زمان (عج) پیوست. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه قاضی طباطبایی آغاز کرد و دوره راهنمایی را تا مقطع اول راهنمایی در مدرسه بزرگی سپری نمود....
اعزام به اهواز جهت کمک به رزمندگان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و بانوان »
در سال 1367 یک گروه 12 نفری از بانوان شهرستان نیریز به اهواز اعزام شدند. از این تعداد 8 نفر از شهر نیریز و 4 نفر از شهر آباده طشک بودند که اسامی آنان به شرح ذیل می باشد: 1- جهان خانم حسین زادگان: مادر شهیدان حبیب، محمد رضا و محمد حسین کردگاری 2- مخمل خارچین: مادر شهید ماجدی 3- نجیبه مرتضایی: خواهر شهید غلام مرتضایی 4- گل جان محمد جانی 5- صغری امینی 6- زینب زارع پیشه 7- بی بی گل معدلی 8- زهرا شاکر 9-...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و بانوان »
در سال 1367 یک گروه 12 نفری از بانوان شهرستان نیریز به اهواز اعزام شدند. از این تعداد 8 نفر از شهر نیریز و 4 نفر از شهر آباده طشک بودند که اسامی آنان به شرح ذیل می باشد: 1- جهان خانم حسین زادگان: مادر شهیدان حبیب، محمد رضا و محمد حسین کردگاری 2- مخمل خارچین: مادر شهید ماجدی 3- نجیبه مرتضایی: خواهر شهید غلام مرتضایی 4- گل جان محمد جانی 5- صغری امینی 6- زینب زارع پیشه 7- بی بی گل معدلی 8- زهرا شاکر 9-...
زندگینامه جانباز بهمن بیات
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
بهمن بیات فرزند سعادت یار، در تاریخ اول تیرماه سال 1348 در روستای چاهگز، از توابع شهرستان نیریز در خانوادهای متعهد و با ایمان دیده به جهان گشود. وی دوران تحصیلات ابتدائی خود را در روستای چاهگز پشت سر گذاشت و دوره راهنمائی را در مدرسه آیت الله غفاری روستای چاهگز تا اول راهنمائی درس خواند. سپس برای کمک به امور اقتصادی خانواده وارد صحنه کار و تلاش گردید. در سال 1363 به جهاد سازندگی پیوست و چون...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
بهمن بیات فرزند سعادت یار، در تاریخ اول تیرماه سال 1348 در روستای چاهگز، از توابع شهرستان نیریز در خانوادهای متعهد و با ایمان دیده به جهان گشود. وی دوران تحصیلات ابتدائی خود را در روستای چاهگز پشت سر گذاشت و دوره راهنمائی را در مدرسه آیت الله غفاری روستای چاهگز تا اول راهنمائی درس خواند. سپس برای کمک به امور اقتصادی خانواده وارد صحنه کار و تلاش گردید. در سال 1363 به جهاد سازندگی پیوست و چون...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید شهباز تیرانداز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
آن روز که راه آسمان را در پیش گرفت، غم فراق بر شانههایمان سنگینی کرد و دلهایمان در بیقراری پژمرد. شهباز آن پرنده آسمانی در ۱۳۴۷/۵/۶ در روستای شکرویه از توابع داراب، میان خانوادهای علاقهمند به اسلام و مذهب به دنیای انسانها لبخند زد و سرود حیات را سر داد. در آغوش گرم پدر و مادری مهربان تربیت شد و رشد نمود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه حریت روستای تهرانی از دهستان هرگان نیریز سپری کرد و موفق...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
آن روز که راه آسمان را در پیش گرفت، غم فراق بر شانههایمان سنگینی کرد و دلهایمان در بیقراری پژمرد. شهباز آن پرنده آسمانی در ۱۳۴۷/۵/۶ در روستای شکرویه از توابع داراب، میان خانوادهای علاقهمند به اسلام و مذهب به دنیای انسانها لبخند زد و سرود حیات را سر داد. در آغوش گرم پدر و مادری مهربان تربیت شد و رشد نمود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه حریت روستای تهرانی از دهستان هرگان نیریز سپری کرد و موفق...
مرحله اول عملیات کربلای پنج
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
آری! بچهها باشور و نشاط و با سرعت هر چه تمامتر خود را به منطقه عملیاتی شلمچه رساندند و وارد مرحله اول عملیات در شامگاه 19/10/1365 شدند. بخوانید شرح این مرحله از عملیات را از زبان آقای اصغر ماهوتی که فرماندهی گردان را عهده دار بوده است: تا رسیدن به خط دشمن، یک منطقه آبگرفته جلوی ما قرار داشت. ما باید حدود 6 کیلومتر را روی آب با قایق میرفتیم تا به دژ شلمچه یعنی خط اول دشمن میرسیدیم....
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
آری! بچهها باشور و نشاط و با سرعت هر چه تمامتر خود را به منطقه عملیاتی شلمچه رساندند و وارد مرحله اول عملیات در شامگاه 19/10/1365 شدند. بخوانید شرح این مرحله از عملیات را از زبان آقای اصغر ماهوتی که فرماندهی گردان را عهده دار بوده است: تا رسیدن به خط دشمن، یک منطقه آبگرفته جلوی ما قرار داشت. ما باید حدود 6 کیلومتر را روی آب با قایق میرفتیم تا به دژ شلمچه یعنی خط اول دشمن میرسیدیم....
مرارتها و مشقت های عملیات والفجر ده
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای محمد زاده در مورد مشقاتی که رزمندگان شهرستان نیریز در این عملیات متحمل شدند میگوید: بچهها اصلا" سنگر اجتماعی نداشتند، بلکه گودالی حفر کرده بودند و شبها در این گودالها، پلاستیکی روی خودشان میکشیدند تا کمتر خیس شوند و به این شکل استراحتی میکردند. از نظر غذا هم فقط غذای سرد مثل کنسرو و کمپوت داده میشد، آن هم شب هنگام ماشین تدارکات میآمد غذای سرد را تحویل میداد و بر میگشت. از نظر آب هم از آب...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای محمد زاده در مورد مشقاتی که رزمندگان شهرستان نیریز در این عملیات متحمل شدند میگوید: بچهها اصلا" سنگر اجتماعی نداشتند، بلکه گودالی حفر کرده بودند و شبها در این گودالها، پلاستیکی روی خودشان میکشیدند تا کمتر خیس شوند و به این شکل استراحتی میکردند. از نظر غذا هم فقط غذای سرد مثل کنسرو و کمپوت داده میشد، آن هم شب هنگام ماشین تدارکات میآمد غذای سرد را تحویل میداد و بر میگشت. از نظر آب هم از آب...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید بهمن پرآور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
شهادت سرآغاز پایندگی است نترسم زمرگی که خود زندگی است سالکان طریقت و عارفان مست از میناب عشق، شهادت را نزدیکترین راه در رسیدن به مقصود یافتند و با حضور در آن میدان، پیمانه وصل را سر کشیدند. از این قبیله، شهیدی است دلاور که چهارم تیرماه سال ۱۳۴۷، در روستای تمشولی از توابع بخش آباده طشک نیریز، میان خانوادهای خداپرست و باایمان دیده به جهان گشود؛ نام او را بهمن نهادند....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
شهادت سرآغاز پایندگی است نترسم زمرگی که خود زندگی است سالکان طریقت و عارفان مست از میناب عشق، شهادت را نزدیکترین راه در رسیدن به مقصود یافتند و با حضور در آن میدان، پیمانه وصل را سر کشیدند. از این قبیله، شهیدی است دلاور که چهارم تیرماه سال ۱۳۴۷، در روستای تمشولی از توابع بخش آباده طشک نیریز، میان خانوادهای خداپرست و باایمان دیده به جهان گشود؛ نام او را بهمن نهادند....